اتلیه رفتن گل پسرم
عکاسی مشهد عزیزدلم فدات شم وقتی رفتیم حرم امام روبروی حرم اون طرف خیابون یه اتلیه بود به اسم راهنما اونجا دلم خواست یه عکس از مشهد داشته باشی وقتی رفتیم داخل به اقای عکاس گفتیم میخوایم یه عکس از پسرمون با تصویر زمینه حرم امام بندازیم وقتی توهم با بابایی و اقای عکاس رفتی داخل یه اتاق کوچولو و یه عکس انداختی و خیلی با اقای عکاس همکاری کردی و خیلی اقا بودی تازه خیلی هم با ادب روی صندلی نشسته بودی جیگر من اقای عکاس بعد یک ساعت گفت بیاین دنبال عکس و بابایی هم بعد یک ساعت رفت دنبال عکس پسر گلم تازه اقای عکاسم یه دونه عکس کوچیکم بهمون داد و عکستم میزارم برات گلم ...
نویسنده :
مامان ساجده
19:37
سفر مشهد مقدس
سلام دوستان نی نی وبلاگی منو و بابایی وپسملی و دایی وعمه اش و دختر عمه و پسرعمه هاش امروز صبح حدودا ساعت 00: 04 بود که حرکت کردیم واسه زیارت و سفر به مشهد مقدس الانم توی یکی از مهمانسرا های موسسه ای که بابایی کار میکنه اومدیم و یه دو روز دیگه ام میریم نیشابور پیش دوستای بابایی تو هم که حسابی دلتنگ شدی برای مامی (مامان بزرگ) وبابی (بابابزرگ) عزیزم عکساتو انشاالله اگه وقت بشه میام وبتو برات میزارم تا که بزرگ شدی یه یادگار بمونه برات از سفر به مشهد تا پست بعدی بای بای . ...
نویسنده :
مامان ساجده
20:13
بدون عنوان
بابایی
یسنا جون روز عید
بدون عنوان
لغت نامه فرهام جون
بابایی = نمیتونه بگه بابایی میگه بابابزرگ = بابادگ بابی &...
نویسنده :
مامان ساجده
19:41
بدون عنوان
سلام دوستان گل نی نی وبلاگی بعد یه چند ماه اومدم وب پسملی رو بروز کنم ولی چون بنایی داشتیم نتونستم بیام ودرگیر کارا بودم وتولد فرهام جونم یه تولد دورهمی با باباجون و مامان جون وعمه ها و دایی اینا بود که خیلی خوش گذشت جاتون خالی و سفارش کیکم با انتخاب اقا فرهام داده شد و باب اسفنجی بود که خیلی خوشش اومد ازش و لباس تولدم لباس بلوچی بود و رفیق بابایی که خیاطن زحمتشو کشیدن و تا پست بعدی بای بای بای ...
نویسنده :
مامان ساجده
10:23